loading...

سایت تفریحی پاپافان

شعر های جدید خنده دار شعر های باحال و جدید شعر باحال و خنده دار در وصف چت شدم با چت اسیر و مبتلایش***********شبا پیغام می دادم از برایش به من می گفت هیجده ساله هستم***تو اسمت ر

آخرین ارسال های انجمن
عنوان پاسخ بازدید توسط
درآمد تضمینی اگه پولی دریافت نکنید با من 0 1062 pdndr
عکس های جدید و بسیار زیبای عاشقانه ی سال 2014 |عکس های ولنتاین 1392 3 4179 windows
عشقولانه ترین داستان به نام شرط عشق 4 4152 khanevadehh
پیشنهاد برای سایت 5 2997 khanevadehh
جوك هاي زيبا و خواندني 3 3052 khanevadehh
اگر هنوز نیمه گمشده خود را پیدا نکرده اید نگران نباشید! 2 2369 khanevadehh
اس ام اس سرکاری ماه رمضان 3 2948 khanevadehh
دانلود آهنگ جدید علیرضا قرایی منش بنام نیستی ببینی 1 2017 khanevadehh
اهنگهای مورد علاقت 8 4427 khanevadehh
اس ام اس پ نه پ 16 7261 khanevadehh
درگیری لفظی امیر تتلو با بهنوش بختیاری بر سر چه بود؟ 2 2473 khanevadehh
جمله جالب و معروف رضا عطاران در مورد زن ها 2 2680 khanevadehh
عکس و والپیپر کیانوش رستمی 6 4222 khanevadehh
فال روزانه یکشنبه 30 فروردین ماه 1394 1 1941 khanevadehh
چگونه می توان شرکت ثبت کرد 2 2455 khanevadehh
تن ماهی را با تخم مرغ نخورید... 2 2259 khanevadehh
دانلود کتاب های درسی از اول ابتدایی تا دانشگاه 3 2645 khanevadehh
عکس هایی از جدیدترین مدل موهای های لایت 1 2121 khanevadehh
ثبت شرکت ها چیست و اینکه چرا شرکت ثبت می کنیم 0 1576 farid332
چه شرکتی ثبت کنیم که بیشترین نفع را از ان ببریم 0 1734 company101
پسرک بازدید : 1603 شنبه 18 مرداد 1393 نظرات (1)

شعر های جدید خنده دار

شعر های باحال و جدید

شعر باحال و خنده دار در وصف چت

شدم با چت اسیر و مبتلایش***********شبا پیغام می دادم از برایش

به من می گفت هیجده ساله هستم***تو اسمت را بگو، من هاله هستم

بگفتم اسم من هم هست فرهاد******ز دست عاشقی صد داد و بیداد

بگفت هاله ز موهای کمندش*********کمـــان ِابــروان ، قــد بلنــدش

بگفت چشمان من خیلی فریباست*******ز صورت هم نگو البته زیباست

ندیده عاشق زارش شدم من********اسیرش گشته بیمارش شدم من

ز بس هرشب به او چت می نمودم*****به او من کم کم عادت می نمودم

در او دیدم تمام آرزوهام***************که باشد همسر و امید فردام

برای دیدنش بی تاب بودم**********ز فکرش بی خور و بی خواب بودم

به خود گفتم که وقت آن رسیده*********که بینم چهره ی آن نور دیده

به او گفتم که قصدم دیدن توست*********زمان دیدن و بوییدن توست

ز رویارویی ام او طفره می رفت********هراسان بود او از دیدنم سخت

خلاصه راضی اش کردم به اجبار*********گرفتم روز بعدش وقت دیدار

رسید از راه، وقت و روز موعود*********زدم از خانه بیرون اندکی زود

چو دیدم چهره اش قلبم فرو ریخت******تو گویی اژدهایی بر من آویخت

به جای هاله ی ناز و فریبا***************بدیدم زشت رویی بود آنجا

ندیدم من اثر از قـــد رعنـــا*************کمـــان ِابــرو و چشم فریبـــا

مسن تر بود او از مادر من*************بشد صد خاک عالم بر سر من

ز ترس و وحشتم از هوش رفتم*********از آن ماتم کده مدهوش رفتم

به خود چون آمدم دیدم که او نیست*********دگر آن هاله ی بی چشم و رو نیست

به خود لعنت فرستادم که دیگر**********نیابم با چت از بهر خود همسر

بگفتم سرگذشتم را به شاعر”**********به شعر آورد او هم آنچه بشنید

که تا گیرید از آن درسی به عبرت*********سرانجامی نـدارد قصّه ی چت ‍‍‍

مطالب مرتبط
ارسال نظر برای این مطلب
این نظر توسط ali در تاریخ 1393/05/18 و 13:26 دقیقه ارسال شده است

با تبادل بنر موافقی؟ اگه اره ادرس بنرتو بده تا بزارم تو وبلاگم منم ادرس بنرمو میدم بزار تو سایتت


کد امنیتی رفرش
اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • نظرسنجی
    بیشتر چه نوع مطالبی در سایت قرار بگیرد؟
    آمار سایت
  • کل مطالب : 1699
  • کل نظرات : 487
  • افراد آنلاین : 24
  • تعداد اعضا : 1057
  • آی پی امروز : 192
  • آی پی دیروز : 309
  • بازدید امروز : 344
  • باردید دیروز : 3,666
  • گوگل امروز : 2
  • گوگل دیروز : 7
  • بازدید هفته : 11,064
  • بازدید ماه : 84,566
  • بازدید سال : 543,140
  • بازدید کلی : 8,630,993